English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2207 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spasur U سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spadat U سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
safe deposit U صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
micrometer caliper U پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
periscope U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscopes U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
fixer system U سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
light-well U [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
user area U فضای مخصوص استفاده کننده
space heater U بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
regions U فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
region U فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
mezzanine space U فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
reentry vehicle U مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
runout U فضای عمل یک سیستم
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
foreground U فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
phantom ROM U فضای کپی شده حافظه فقط خواندنی که توسط کد مخصوص قابل دستیابی است
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
capacities U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
capacity U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
code U سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
emergency cryptosystem U سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
batch U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batches U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
proportional spacing U سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
hound dog U موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memories U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
allocations U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
allocation U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
nancy U سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
underfloor heating U سیستم گرمایش از کف زمین
in-floor heating U سیستم گرمایش از کف زمین
floor heating (system) U سیستم گرمایش از کف زمین
under slab heating U سیستم گرمایش از کف زمین
soccage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
socage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
manager U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
managers U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
volume U کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volumes U کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
space ship U کشتی فضایی سفینه فضایی
intermediate U فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
maths U CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
math U CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
flux valve U دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
signatures U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signature U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
flows U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
attributing U مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attributes U مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attribute U مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
thing U اشیاء
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
odds and ends <idiom> U اشیاء جوروباجور
still life U نقش اشیاء
valuable goods U اشیاء باارزش
equipollent U اشیاء هم قوه
valuable goods U اشیاء بهادار
prohibited goods U اشیاء ممنوع
hidden objects U اشیاء پنهان
consumer goods U اشیاء مصرفی
turnery U اشیاء تراشیدنی
means objects U اشیاء وسیله
discoveries U اکتشاف
exploration U اکتشاف
detection U اکتشاف
finding U اکتشاف
findings U اکتشاف
discovery U اکتشاف
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
sacrilege U سرقت اشیاء مقدسه
harness U اشیاء تهیه کردن
achate U اشیاء خریداری شده
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
harnessed U اشیاء تهیه کردن
gew gaw U اشیاء قشنگ بی مصرف
harnessing U اشیاء تهیه کردن
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
reliquary U جعبه اشیاء متبرکه
reliquaries U جعبه اشیاء متبرکه
probes U اکتشاف جدید
probability of detection U احتمال اکتشاف
prospectors U اکتشاف کننده
uncharted U اکتشاف نشده
eureka U ابرازپیروزی از اکتشاف
probe U اکتشاف جدید
scouted U مامور اکتشاف
probed U اکتشاف جدید
surface detection U اکتشاف سطحی
scout U مامور اکتشاف
exploration U کاوش اکتشاف
scouts U مامور اکتشاف
prospector U اکتشاف کننده
radio detection U اکتشاف رادیویی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
abandonee U صاحب اشیاء ترک شده
catchall U فرف یامخزن اشیاء گوناگون
microstructure U ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
prospecting U اکتشاف کردن مساحی
prospects U اکتشاف کردن مساحی
prospect U اکتشاف کردن مساحی
command active sonobuoy system U وسیله اکتشاف زیردریایی
inexplorable U غیر قابل اکتشاف
acquisition radar U رادار اکتشاف هدف
locator beacon U برج اکتشاف هوایی
spelunker U علاقمند به اکتشاف غار
prospected U اکتشاف کردن مساحی
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
phantasmagoria U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagorias U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
sounding rocket U موشک اکتشاف تغییرات جوی
detector paper U کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
radio detection U در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
fluxgate U وسیله اکتشاف مین مغناطیسی
comparator U دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
scrimshaw U اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
acoustic minehunting U روش اکتشاف مین به طریق صوتی
acoustical surveillance U اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
false parallax U تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
vortexes U سرگردان
mazed U سرگردان
strayed U سرگردان
stray U سرگردان
wanderer U سرگردان
forlorn U سرگردان
astray U سرگردان
runabouts U سرگردان
discursive U سرگردان
stragglers U سرگردان
strays U سرگردان
vortex U سرگردان
vortices U سرگردان
straying U سرگردان
strafes U سرگردان
erratic U سرگردان
wandering U سرگردان
dp U سرگردان
wanderings U سرگردان
straggler U سرگردان
strafe U سرگردان
gadabout U سرگردان
strafed U سرگردان
runabout U سرگردان
adrift U سرگردان
detector crayon U مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
wandered U سرگردان شدن
wandered U سرگردان بودن
strays U گم شده یا سرگردان .
frustrated cargo U کالای سرگردان
eddy current U جریان سرگردان
errantly U بطور سرگردان
wander U سرگردان بودن
straying U گم شده یا سرگردان .
to be [left] stranded U سرگردان شدن
stray U گم شده یا سرگردان .
to be on tenter hooks U سرگردان بودن
wanders U سرگردان بودن
to be on tenters U سرگردان بودن
divagate U سرگردان شدن
to be in a quandery U سرگردان یامتحیرشدن
wander U سرگردان شدن
stray current U جریان سرگردان
to go a U سرگردان شدن
to lead a U سرگردان کردن
straggling U سرگردان اواره
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com